چگونه با کودکان وابسته برخورد کنیم
کودکان با هم متفاوتند و از نظر سرشتی و ذاتی با هم فرق دارند بعضی از آنها معاشرتی و اجتماعیترو بعضی دیگر گوشهگیرترندو تمایل دارند بیشتر وقت خود را در کنار والدین به خصوص مادر بگذرانند. ترس جداشدن کودکان از والدین معمولا در حدود 18 ماهگی افزایش مییابد. این ترس بیشتر وقت ها واکنشی طبیعی است. بچه ها در این سن میل به استقلال دارند، اما این روند گاهی چنان برایشان ترسناک به نظر میرسد که کودک به والدینش پناه میبرد تا کمی از اضطرابش کم شود. برخی از کودکان به دلیل عوامل ژنتیکی یا محیطی اضطراب بیشتری را در موقعیتهای ناآشنا مثل مهدکودک تجربه میکنند و این اضطراب خود را با رفتارهایی مثل گریه، دل درد، پرخاشگری و چسبیدن به مادر موقع ورود به مهد کودک نشان میدهد. با این حال تغییر بعضی از رفتارها میتواند در کاهش این اضطراب بسیار کمک کننده باشد.
علاوه بر مساله سرشت و ذات، بسیاری از کودکان هستند که اضطراب جدایی از مادر را دارند. دسته دیگری از کودکان از اضطراب اجتماعی رنج میبرند. در هر صورت این دو دسته آخر کسانی هستند که به بیماری اضطراب مبتلا هستند و مداخلات روان پزشکی به موقع میتواند برای آنها بسیار سودمند باشد.
چه هنگام اضطراب جدایی مشکل ساز میشود و به صورت غیرطبیعی و اختلال خود را نشان میدهد:
زمانی اضطراب جدایی مشکل ساز میشود که طولانی مدت شود. مثلا اضطراب جدایی در دوران پیش دبستان در حد نرمال یک نشانه دلبستگی ایمن و سالم است که باید به صورت طبیعی بعد از سه تا چهار دقیقه از بین برود اما اگر نشانههای اضطراب طولانی شود به طوری که کودک تا اتمام ساعات مهد و مدرسه بیتابی کند و از خود نشانههای اضطراب جدایی را نشان دهد غیرطبیعی است که در این حالت میگوییم کودک دچار اختلال شده است که نیازمند درمان و مداخله است.
بهتر است از ابتدا از وابستگی کودکتان به شما پیشگیری کنید:
گاهی کودک را تنها بگذارید: برای این که کودک به این امر عادت کند که شما همیشه در کنار او نیستید گه گاهی تمرین کنید که مدت زمانی کوتاه، مثلا چند ساعت، او را پیش کسی دیگر بگذارید. این کار باید از همان ابتدای کودکی صورت گیرد
با کودک قایم موشک بازی کنید: این بازی ساده کودک را به رفت و آمدهای والدین عادت میدهد. بچهها به روشهای مختلف این بازی را انجام میدهند. پشت چیزی قایم میشوند، وسیله ای را مخفی میکنند، پنهان شدن دیگران را تماشا میکنند در این بازی کودک اطمینان دوباره دیدن افرادی را که دوستشان دارد تجربه میکند..
خودتان را برای سروصدای کودک آماده کنید: وقتی کودک متوجه شود که در زمان غیبت شما میتواند به زندگی ادامه دهد، گریه و فریادهای او کم میشود. به خودتان بگویید: " میدانم که گریه و زاری او میزان علاقهاش را میرساند، با این حال او باید بیاموزد که هر چند من با او بازی نمیکنم یا ممکن است از منزل خارج شوم، ولی دوباره باز خواهم گشت و با او بازی خواهم کرد".
وقتی کودک دوری شما را میپذیرد، از او تمجید کنید:کاری کنید تا کودک از تنها بازی کردن احساس افتخار کند. به او بگویید: "خیلی خوشحالم که وقتی آشپزی میکنم، میتوانی خودت را سرگرم کنی و واقعا به این کارت افتخار میکنم".
اگر کودک شما منزوی و غیر اجتماعی است توصیه های زیر میتواند کمکتان کند:
- در صورتی که وابستگی کودک به شما خیلی زیاد است، لحظه ای از شما جدا نمی شود و اصرار دارد نزد شما بخوابد و...، حتما به یک روان پزشک اطفال مراجعه کنید.
- ترس و اضطراب او را درک کنید و بپذیرید اضطراب او واقعی است و او را به دلیل جمع گریزی و ارتباط برقرار نکردن با دیگران شماتت نکنید. چنانچه به طور مستقیم روی رفتارهای فوق تمرکز کنید: «چرا به دیگران سلام نمی دی، چرا به من چسبیدی و منو ول نمی کنی، مثل بچه آدم سلام بده و...» اعتماد به نفس کودک را از او سلب می کنید و موجب تشدید رفتارهای فوق می شوید.
- او را با بچه های دیگر که ارتباط بهتری در جمع دارند، مقایسه نکنید: «میبینی سارا چقدر قشنگ حرف میزنه، شعر میخونه و...»
- زمانی که کودک شما با بچههای دیگر دوست میشود و بازی میکند، در میهمانیها از شما جدا میشود و شب را به تنهایی در اتاق خودش میخوابد، او را تشویق و از او تعریف کنید. تشویق شما میتواند کلامی باشد و هزینهای برای شما دربرنداشته باشد: «آفرین، چقدر بلند سلام دادی، مامان بزرگش! دیشب سامان تنها روی تخت خودش خوابیده و...»
- اگر کودک مرتب از شما آویزان است و روی پاهای شما مینشیند، به او بگویید که میتواند کنار شما بنشیند نه روی زانوهایتان و اگر این کار را بکند، زمان برگشتن از میهمانی او را به پارک میبرید.
- انتظار نداشته باشید کودک شما به طور ناگهانی و یک شبه تغییر کند. تلاشهای کوچک او را ببینید و قدر بنهید.
- کودکان پسر را تشویق کنید که ارتباط بهتری با پدر خود برقرار کنند. مسلم است برای پسربچه ۵ ساله ای که مدام با مادر است ارتباط بیشتر با پدر باعث می شود بتواند تطابق و همانندسازی بهتری با جنسیت خود برقرار کند و برای ایفای نقش مردانه آماده شود.
- شما نیز باید پس از اینکه مهارتهای لازم را به کودک خود آموختید، اضطراب خود را کنترل کنید. به عنوان مثال، ممکن است نگران تردد کودک خود از خیابان باشید ولی نمیتوانید تا سن ۲۰ سالگی او را از خیابان رد کنید! پس باید به او این مهارت را بیاموزید، با وی آن را تمرین کنید و آرام آرام فرصت بدهید خودش به تنهایی آن را تجربه کند.
چه کار هایی نباید انجام دهیم ؟
وقتی کودک به شما میچسبد، عصبانی نشوید.
در این اوقات، به یاد داشته باشید که کودک با شما بودن را بیشتر از هر چیزی دیگری در این دنیا ترجیح میدهد. دانستن این نکته کمک میکند تا شما احساس آشفتگی و پریشانی نداشته باشید.
پیامهای مغشوش به کودک ندهید.
در حالتی که کودک را در آغوش گرفتهاید و نوازش میکنید به او نگویید که از شما دور شود. این کار کودک را گیج میکند و او نمیداند که بماند یا برود.
بیماری را دلیلی برای نقض مقررات قرار ندهید.
وقتی کودک بیمار است اجازه ندهید که کارهایی را که در مواقع عادی برایش مجاز نیست انجام دهد، زیرا به این ترتیب بیمار شدن در نظرش جالب تر از سالم بودن جلوه میکند. تحقیقاتی که در مورد درمان بزرگسالان صورت گرفته نشان میدهد، هنگامی که کودکان به دردهای مزمن مبتلا میشوند که باید واقع بینانه و با کمترین تغییر در برنامه روزانه با آن برخورد کرد. در غیر این صورت او برای جلب محبت شما خود را بیمار جلوه گر میکند.
چه سنی را برای ورود این دسته از کودکان به مهد مناسب است:
سه سالگی بهترین زمان ورود به مهد است که کودک هم جدایی را تجربه میکند و هم میتواند با همسالان خود بازی کند.
توجه داشته باشید که کلیه این توصیه های بهتر است همراه با هم انجام گیرد تا نتیجه بهتری را ارائه دهد