فرزندپروری

مادر و کودک

کودکان چه درکی از عصبانیت شما دارند ؟

 

با رشد شیرخوار و تبدیل شدن او به یک کودک نوپا بسیاری از والدین فکر کردن و صحبت کردن در زمینه آموزش انضباط را آغاز می کنند. تعجبی ندارد: کودک شما یاد می گیرد که خیلی کارها را انجام دهد و البته همه این کارها نیز از نظر شما مطلوب نیستند.

 

در محدوده اولین سالگرد تولد

کودک شما که اکنون قادر است کمی راه برود و اندکی صحبت کند مسلما مفهوم کلمه "نه" را می فهمد؛ همچنین قادر است که همکاری با بزرگترها را (حتی در برخی اوقات که واقعا تمایلی به این کار ندارد) آغاز کند. اما او نمی تواند با عصبانیت بزرگترها هنگامی که با آنها همکاری نمی کند کنار بیاید؛ زیرا قادر به درک علت عصبانیت آنها نیست (به نظر او دلیل خاصی برای این عصبانیت وجود ندارد: کار خداست؛ صاعقه است!).

کودک شما نمی تواند بفهمد که کاری که او کرده است یا اتفاقی که افتاده است (ریختن شیر روی پیراهن تمیز شما یا خالی کردن ساک دستی شما) آخرین اتفاق کوچک از سلسله اتفاقاتی بوده که منجر به عصبانیت شما شده است. حتی اگر او تنشها و مشکلات قبلی شما را هم درک کرده بود نمی توانست علت آن را بفهمد: ساعت کوک شده به موقع زنگ نزد، شما صبح دیر از خواب بیدار شدید، کودک را دیر از خواب بیدار کردید، رساندن او به مهدکودک دیر شد و نهایتا دیر سر کار خود رسیدید. او چیز زیادی در مورد احساسات یا کارهای شما نمی فهمد و نباید هم بفهمد. این موارد هنوز به بخشی از نگرانیهای او تبدیل نشده اند. اگر بداخلاقی کنید او ممکن است خنده و بیمزه بازی را شروع کرده و شما را عصبانی تر کند؛ اگر داد و بیداد راه بیندازید، او از جای خود می پرد و گریه و زاری راه می اندازد؛ اگر خونسردی خود را به حدی از دست بدهید که دست به تنبیه فیزیکی او بزنید (مثلا او را محکم تکان بدهید، یک سیلی نه چندان محکم به او بزنید یا او را در تختخوابش رها کنید) او مانند شما (هنگامی که سگی ناگهان به طرف شما پریده و پایتان را محکم گاز بگیرد) بهت زده شده و وحشت می کند. قبل از زمانی که کودک شما بتواند علت عصبانیت بزرگترها را درک کند، از تنبیه هیچ چیز مفیدی یاد نمی گیرد. از طرف دیگر هنگامی که توانست دلایل عصبانیت شما را بفهمد قادر خواهد بود که حتی بدون تنبیه شدن هم "یاد بگیرد".

فرض کنید که کودک شما یک گلدان کریستال یا ظرف شیرینی خوری را از روی میز پذیرایی بکشد و بشکند. شما ممکن است عصبانیت خود را اینگونه توجیه کنید که بارها به او گفته اید به این چیزها دست نزند و او نباید این کار را می کرد و در هر حال باید بیشتر مراقب می بود. اما یک دقیقه فکر کنید! او به ظرف با ارزش شما دست زد چون آنجا بود: کنجکاوی (که یک بخش حیاتی از زندگی او است) به او دستور داده که گلدان را امتحان کند و حافظه و درک او نیز هنوز آنقدر رشد نکرده اند که بتوانند چیزهای ممنوع را به او یادآوری کنند. او گلدان را شکست چون مهارتهای حرکات دستی او هنوز به اندازه کافی برای نگه داشتن اشیا ظریف پیشرفت نکرده اند. پس آیا واقعا این اتفاق تقصیر او بود؟ اگر آن ظرف یا گلدان گران قیمت بود، پس چرا آن را در دسترس کودک رها کرده بودید؟ در این حالت اگر او را تنبیه کنید او را به خاطر آنچه هست تنبیه کرده اید: به خاطر بچه بودن!

حالا فرض کنید که کودک تمام غذای خود را از بشقاب بیرون ریخته و روی کف اتاق که شما به تازگی آن را شسته اید پخش کرده است. شما با ناراحتی می گویید: «او باید می دانست این کار را نکند». اما آیا واقعا او باید این را می دانست؟ چند دقیقه قبل از این شما به او کمک کردید تا آجرهای اسباب بازی خانه سازی اش را از کیسه درآورد و کف اتاق بریزد. آیا او باید همانقدر که شما تفاوت بین غذا و اسباب بازی را می فهمید، بفهمد؟ همانطور که در زمان تمیز کردن کف اتاق او دیده بود که شما آب و کف را روی زمین می ریختید. آیا انتظار دارید که او بفهمد که آب صابون کف اتاق را تمیز می کند اما آبگوشت آن را کثیف می کند؟ مجددا شما دارید صرفا به خاطر سن کم او و انجام دادن کارهایی که از کودکانی در سن او انتظار می رود با او بدخلقی می کنید.

دیگران هرچه می خواهند بگویند؛ اما مهربان بودن با کودکی در این سن، او را لوس بار نمی آورد و موجب بروز مشکلات رفتاری او در آینده نیز نمی شود. در واقع هر چقدر او را با آگاهی و فهم بهتر نسبت به شرایط سنی او، دوست داشته باشید و از ابراز عشق و علاقه او به خودتان لذت ببرید، بهتر است. اگر بتوانید میل سیری ناپذیر او را به بوسه ها و آغوش خودتان درک و ارضا کنید، او به دنبال راهی برای اذیت کردن شما نخواهد گشت. با این حال هنوز زمان زیادی باقی مانده است تا او بفهمد که چه چیز می تواند شما را واقعا خوشحال کند. شادی و لذت شما با شادی و لذتی که او در این سن درک می کند یکسان نیست: شما از ریختن آبگوشت کف اتاق خوشتان نمی آید!
 

از یکسال تا دو و نیم سالگی

در این ماهها تقویم رشد کودک به او می گوید که بهتر است دوران نوزادی را رها کرده و به سمت یک شخصیت مستقل حرکت کند. اگر به رفتار با او به عنوان یک نی نی کوچولو ادامه دهید او در هر مرحله جدید از این مسیر با شما درگیر خواهد شد و نهایتا هم پیروزی از آن اوست: او استقلال خودش را به دست می آورد چون مجبور است که این کار را بکند! اما در این حالت او بهای سنگینی برای پیروزی خود می پردازد؛ و آن هم از دست دادن عشق شما است.

با این حال هنوز هم گاه شمار رشد فرزند شما به مرحله "کودکی" نرسیده است؛ پس تلاشهای شما برای مدیریت و منضبط کردن برنامه های او (آنگونه که از یک کودک بزرگتر انتظار دارید) نیز بی ثمر خواهند ماند. شما در این دوره با عدم درک و فهم موقعیتها و شرایط از سوی کودک روبرو می شوید؛ اما رفتارهای کودک به گونه ای هستند که عدم درک او را به شکل مبارزه طلبی و لجبازی نمایش می دهند؛ هر بار که با او وارد دعوا شوید، نهایتا منجر به تخریب بخشی از رابطه عاطفی و عاشقانه بین شما و او می شود. پس در پی به دست آوردن کنترل بدون قید و شرط نباشید و وارد جدالهای عاطفی نشوید. کودک شما در صورتی "یک کودک خوب" است که با علاقه و داوطلبانه کارهایی را که شما از او انتظار دارید انجام دهد ؛ و انجام دادن کارهایی را که شما دوست ندارید دوست نداشته باشد. با کمی ذکاوت می توانید زندگی را (به طور کلی) و جزئیات آن را (به صورت خاص) به گونه ای برنامه ریزی و تنظیم کنید که در اکثر موارد شما و کودکتان هر دو به یک کار تمایل داشته باشید.

691 رتبه بندی این مطلب:
بدون رتبه

نوشتن یک نظر

با درج نظر در سایت شما حریم خصوصی و شرایط و قوانین را خوانده و می پذیرید.
افزودن نظر
آخرین مطالب

پربیننده‌ترین‌ها
تماس
  • بازگشت به بالای سایت